بانوی اجاره ای

بعضی آدمـــا رو بـــاید رو تـخـت شنـاخـت

بانوی اجاره ای

بعضی آدمـــا رو بـــاید رو تـخـت شنـاخـت

تنگ نا

 

چقدر دلم میخواست وقتی آشفته و بی قرار نگاهت رو توی صورتم میکوبیدی که باید ! سرتو توی سینه ام میگرفتم و آروم بت میگفتم منْ بی‌راهه‌های ِ رفته‌ام، که حالا این‌جا ایستاده‌ام، که مبادا تو،[ تو گوشه ی دلم ] همان‌ها را بروی که سه چهار سال بعد این‌جا بایستی.

لباس ها رو از تو خشک کن در اوردم و بی که حتی نگاهت کرده باشم فقط گفته بودم "حرفی ندارم .میتونی داشته باشیش" ! 

 

 

نظرات 3 + ارسال نظر
shadow 9 مرداد 1391 ساعت 13:08 http://paradaise.blogfa.com

دلسوزی هایی که برام از هر چیزی با ارزش تره..

قدر این ادمهای دلسوز رو باید دونست..

فرشتن..!

شـ ـاسـ ـو ـآ 10 مرداد 1391 ساعت 01:50

تیتر این دسته از موضوعات رو دوس دارم

گرچه دلمو میلرزونه اما..:

چشات خیس میشن٬ موهام سفید

علیرضا 10 مرداد 1391 ساعت 13:04 http://www.ghasedak68.blogfa.com

و چقدر سخته که بخوای به کسی که زیر بار نمیره بفهمونی تموم این راهی که داره شروعش میکنه رو یه روزی تو رفتی.....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد