بانوی اجاره ای

بعضی آدمـــا رو بـــاید رو تـخـت شنـاخـت

بانوی اجاره ای

بعضی آدمـــا رو بـــاید رو تـخـت شنـاخـت

بادبود

 

 

زمانه هیچ نبخشد ، که باز نستاند ... 

 

 

نظرات 21 + ارسال نظر
آدمیزادی 2 شهریور 1391 ساعت 17:44 http://adamizadi.blogspot.com

گور باباش

سیاوش 3 شهریور 1391 ساعت 03:54 http://vajehayekafneshin.titrblog.com/

همیشه خاموشم اما بعضی موقع ها با بعضی نوشته هات نگرانم می کنی

sajede 3 شهریور 1391 ساعت 16:31 http://www.randeshode.blogfa.com

hatta o0ra k sahme man z zendegi bo0d baz pas gereft

zamane hich nabakhshad ,, k baz nasetanad


montazeram bano0ye ejareii
ba ye chaii albalo0ii

shadow 3 شهریور 1391 ساعت 18:00 http://paradaise.blogfa.com

چشم زمانه پاک نبود..

دنبال تمام چیز هایی که داده بود..

بود..!

حمید قاسمی نژاد 3 شهریور 1391 ساعت 22:00 http://hamigh.blogfa.com

واقعاً !

میلاد 3 شهریور 1391 ساعت 22:51 http://ghahvesigar.blogfa.com

باید بستونی

باشماق 4 شهریور 1391 ساعت 11:39

این زمانه هم مانند همان گربه ای است که به خاطر خدا موش نمی گیرد

علیرضا 4 شهریور 1391 ساعت 15:50 http://www.ghasedak68.blogfa.com

دلم گرفته بانو.....و میدونم که میفهمی...

رضاغنی را 5 شهریور 1391 ساعت 06:44

زمانه هیچ کامنت نگذارد،که باز نستاند

آنوقت به چه امیدی ادامه دهیم؟

هدا 5 شهریور 1391 ساعت 15:54

تو و رضا چه مرگتون شده؟
کی به خودش شک داره؟
تو یا اون؟

پرنسس سارا 7 شهریور 1391 ساعت 13:52 http://kabooseroya.blogfa.com/

کاملا درسته بانو جان .. :|

میلاد 7 شهریور 1391 ساعت 14:28 http://ghahvesigar.blogfa.com

زنده ای؟

هوم و این خبر خوبی نیست .

ژی 7 شهریور 1391 ساعت 22:41 http://zhee.ir

هووممم. . . دقیقا . . .!

علیرضا 8 شهریور 1391 ساعت 11:32 http://www.ghasedak68.blogfa.com

کجایی بانو؟؟؟

هستم علیرضا ... اونقدر که دلم نمیخواهد دیگر باشم

شـ ـاسـ ـو ـآ 9 شهریور 1391 ساعت 00:59

خسته


+خوبه که هستی

سیاوش 9 شهریور 1391 ساعت 02:48 http://vajehayekafneshin.titrblog.com/

عزیزی. مواظب خودت باش. می دونم خودتو اذیت نمی کنه
اذیتت می کنن
نبینم دلت گرفته رفیق

Armin 9 شهریور 1391 ساعت 03:16 http://30tlines.mihanblog.com/

اول اومدم بگم حال و هوای چس ناله میده یخورده دیگه!
بعد دیدم خب اینجارُ داره یکم داد بزنه بیچاره!
بعد اومدم بگم داد بزن داد بزن همینطوری!!
بعد دیدم به چی دارم تشویقش می کنم؟!
اون این چارتا کلمه رو می نویسه معنای خلاصیش نیس! بد و بدتره!
بعد دیدم چرا باید اصلا چیزی بنویسم؟!
اون به دوتا چشم غریبه اطمینان کرده اینجا! گوشی نبوده ساکت! خفه بمونیم بهتره....

اخ آرمین اگه میفهمیدن مرا انگونه تو فهمیدی که ...

آخ ...

باشماق 9 شهریور 1391 ساعت 13:20

http://www.gong.blogsky.com
نوشته های شما و گنگ را اگه پیش هم بگذازنن و بخونن
دیگه نیازی به مرثیه برای گریستن نیست

تو میبخشی مرا ..درسته ؟

میلاد آرشام 15 شهریور 1391 ساعت 00:16 http://arsentus.blogsky.com

ازتون عذر میخوام یکی دوتا از کامنتتونو خوندم

و باید بگم با نبودن هیچ چیز حل نمیشه. باید بود و جنگید و چیزی که میخوایم رو پس بگیریم

میلاد آرشام 15 شهریور 1391 ساعت 15:34 http://arsentus.blogsky.com

دوست دارم لینکتون کنم... اجازه میدین؟

نوشته هاتونو دوست دارم بخاطر اینکه منم غم دارم... اما غمم با شما فرق داره... درسته توو وبلاگم طنز مینویسم اما اگه از بقیه دوستان لینک شدم بپرسین میگن چه غمی توو دلمه

من اونقدر کوچیکم که نتونم بهتون نظر بدم اما اینو به حساب یه داداش کوچکتر بپذیرید از من و ناراحت نشین...
شما باید خودتونو به بیخیالی بزنید... اینطوری اگه با حالت افسرده بنویسین به خودتون ضرر میزنید... من آدم مذهبی ای نیستم اما خب میدونم که ضرر زدن به خود گناه بزرگیه

من خواهر برادر ندارم... این حرفام از روی برادری بود و از دستم ناراحت نشین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد