بانوی اجاره ای

بعضی آدمـــا رو بـــاید رو تـخـت شنـاخـت

بانوی اجاره ای

بعضی آدمـــا رو بـــاید رو تـخـت شنـاخـت

آخرین پرده

   

میگفت: همیشه درد کشیدن از دانستن شروع می شود. یک روز آدم از سر کار می آید خانه توی فکر اینکه امشب یک بچه بسازد یا فردا. اینکه زنش شـlـورت زردی که تازه خریده را آخر می پوشد؟ بعد آدم برسد خانه و احساس کند که از توی پنجره صدای هن و هن و چلپ چلپ می آید... 

 

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
جانم فدای رهبر 29 شهریور 1391 ساعت 01:16

من عاشق این صدای چلپ چولوپم در حد زیاد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد