" اونقد ندیدمت احساس میکنم جرأتم زیاد شده ،اینبار که همو ببینیم شاید بی هوا بغلت کردم " ...
سلام اگر همان قدر که ندیدنت مرا حریص کرده تو را نیز مشتاق کرده باشد ...شاید هم از دیده افتاده باشم و از دل برون ...به هر حال خیال این جرات عاشقانه هم هوایی میکند آدم را ...
کاش میشد یه بار دیگه دیدش
بغل کردن های بی هوا را عشق است....
عجب فانتزی احمقانهای!!!بالاخره این شب بیداریا یه کاری دست ما میده!
جرات خیلی خوب است. خیلی.
آن قدر به من بی توجه بودی وقتی آغوشم را برای در آغوش گرفتنت باز کردم هنوز دستم بار بود که از کنارم گذشتی
دیگه آغوشش از گرمای دیگران پر شده
ای وای از دل تنگ ...
آغوش درمانی را خیلی دوست دارم ...
بانوی اجاره ایی خوشبختم از اشناییت...
هوووووم....آره...همین حسو دارم..
"بی هوا" بغلش میکنم ....و میمیرم....
نترس اگر ناگهاندرخیابان تو را به آغوش کشیدمدیر زمانی است که جز خدا کسی ما را نمی بیند...
خوب چه اشکال داره؟ آغوش ما همیشه به روی شما گشوده است بانو....رضای بیچاره تر
کیانی اینقدر بیچاره بیچاره نکن ...بیچاره ت می کنم هان ...
بی هوا ... هوم
بنده خدا من دارم مثله شمع می سوزم و آب میشم. چند وقت دیگه فقط یه لکه چرب از م باقی می مونه بدون اینکه جای بدرد بخوری رو روشن کرده باشم. بیچاره نیستم اون وقت؟
خدارو چه دیدی؟شاید خوردی...( لبخند موزیانه)
سلام
اگر همان قدر که ندیدنت مرا حریص کرده تو را نیز مشتاق کرده باشد ...شاید هم از دیده افتاده باشم و از دل برون ...
به هر حال خیال این جرات عاشقانه هم هوایی میکند آدم را ...
کاش میشد یه بار دیگه دیدش
بغل کردن های بی هوا را عشق است....
عجب فانتزی احمقانهای!!!
بالاخره این شب بیداریا یه کاری دست ما میده!
جرات خیلی خوب است. خیلی.
آن قدر به من بی توجه بودی وقتی آغوشم را برای در آغوش گرفتنت باز کردم هنوز دستم بار بود که از کنارم گذشتی
دیگه آغوشش از گرمای دیگران پر شده
ای وای از دل تنگ ...
آغوش درمانی را خیلی دوست دارم ...
بانوی اجاره ایی خوشبختم از اشناییت...
هوووووم....آره...همین حسو دارم..
"بی هوا"
بغلش میکنم ....
و میمیرم....
نترس
اگر ناگهان
درخیابان
تو را به آغوش کشیدم
دیر زمانی است
که جز خدا
کسی ما را نمی بیند...
خوب چه اشکال داره؟ آغوش ما همیشه به روی شما گشوده است بانو....
رضای بیچاره تر
کیانی اینقدر بیچاره بیچاره نکن ...
بیچاره ت می کنم هان ...
بی هوا ... هوم
بنده خدا من دارم مثله شمع می سوزم و آب میشم. چند وقت دیگه فقط یه لکه چرب از م باقی می مونه بدون اینکه جای بدرد بخوری رو روشن کرده باشم.
بیچاره نیستم اون وقت؟
خدارو چه دیدی؟
شاید خوردی...( لبخند موزیانه)