پیرمردِ چاقِ تنها، شبها خوابِ مولنروژ میدید و فــlحشههایی که در برابرش استریپتیس میکردند. او هر روز صبح در حالی که زیر لب غرغر میکرد به طرف حمام سرازیر میشد.
پیرمرد فکر میکرد سالهاست که وقتِ مردنش فرا رسیده... سورئالیست
پستت به یک کنار..... وای وای وای بانو......بانو.....این بغض لعنتی امروز من قسمت بود با این آهنگ قدیمی و پر خاطره ی وبلاگ تو بشکند امشب..... دلم برای این آهنگ عجیب تنگ شده بود.....دلم این روزا خیلی زود تنگ میشود......
بانو باز ما را گیر انداختی
خواب مولن روژ منظورت چیست
کاباره مولن روژ را می گی
و یا اون نتیجه سرچ در اینترنت
سلام دوست من!! وبلاگ خوبی داری!! از امروز طرفدار وبلاگت شدم !!! وبلاگت رو توی انجمن وبلاگ نویسان ایرانی لینک کن !! با تشکر از مطالب خوبت http://link.wayfarer.ir
براوو
یعنی از این زیباتر و کوتاه تر میشد نوشت. خیلی خوب بود
سری بزن
یعنی از این زیباتر و کوتاه تر میشد نوشت؟ خیلی خوب بود
سری بزن
پستت به یک کنار.....
وای وای وای بانو......بانو.....این بغض لعنتی امروز من قسمت بود با این آهنگ قدیمی و پر خاطره ی وبلاگ تو بشکند امشب.....
دلم برای این آهنگ عجیب تنگ شده بود.....دلم این روزا خیلی زود تنگ میشود......
"می گوید دل تنگ نباش
خدای من
انگار به آب بگویی خیس نباشد..."
جدی نگیر
جنون ادواری است
پاک به سرم می زند
می آیم توی خیابان
میخواهم بروم کتابخانه
راه می روم
حرف می زنم
شعر می خوانم
اشک میریزم
دیروز بعدش حالم بد شد
کنار خیابان نشستم و استفراغ کردم
نگرانم نشو
خوب می شوم
نشدم هم به درک ...
وقت مردن را چه چیزهایی تعیین میکند...
من
دونده نبودم
برای مسابقه نیامده ام
من
آمده ام گلی را ببویم
لبی را ببوسم
جامی بنوشم
و بروم
او
اما اینچنین می خواهد
دویدن و نرسیدن
خواستن و نداشتن
تو اما نازنین
هنگام دویدن
وقتی از نفس افتادم
دست مرا بگیر
باد ما را با خود خواهد برد .
این همون آهنگِ..و من یادم رفته بود بگم کاش میبود!
آلان هست ;)
دوس دارم بهت آهنگ بدم زیاد .. دوس دارم اینکارو
خیلی غالی بود این داستک
خیلی خیلی عالی بود...
پیرمرد فقط یک چیز را نمی دانست. که همه خیلی وقت است مرده اند.