می دونی وقتی دستهات و توی جیبت فرو می کنی و راه می ری،
آدم بیشتر از هر زمانی دلش می خواد دستت و بگیره؟
درود بسیار ...عالی بود ... پر احساس .
واقعا.....موافقم.....ممنونم از حضورت................
مثل این می مونه که آدم رو از یه چیزی منع کنند بعد آدم بهش حریص تر بشه
وقتی دستهایم توی جیبم است و راه میرومیعنیفعلا کسی جز خودم برایم آرامش نمی اورد...یک حس ساده بدون سوتفاهم
این جور مواقع از دست دست کاری بر نمی آید
ای درغ و ای دریغ
بابا دهن ما رو سرویس کردی تو دستمونو که توی جیبمون نکنیمادکلن هم که نزنیمیباره بگو بریم ب... دیگهقشنگ بود مثل همیشه مرسی
دارم به یه نتایجی میرسم...
خیلی خوب گفتی. بارها شده دلم خواسته دست کسی رو بگیرم که دست تو جیبش بوده باعث شده روح و روانشو به فوش بکشم!!!خیلی قشنگ بودا.
همیشه دستاشو دوست داشته ام ....دستاهای او سرشار از ارامش من است.
وااای دقیقا...
نمی دونم چرا هیچ وقت به این موضوع فکر نکرده بودم...
چه جالب
پس اینجاییفکر کنم گفته بودی اگه فیلتر شدی اینجاییخوشحالم.
راستی لینکیدم.
خب چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جیبهایی که دستاتو ازم دریغ میکنه...
وبلاگ جالبی داری خانومیموفق باشی
منم می خوام منم میخوام
سلام.خوبی شما.تبریک میگم وبلاگ خوبی داری.خوشحال میشم به وبلاگ منم سربزنی و نظر قشنگتو بنویسی اگه دوست داشتی میتونی منو با نام وبلاگم لینک کنی ولی به شرطی که زود به زود بهم سر بزنی چون من زود به زود دلم تنگ میشهعلی احمدیhamsan
واقعا که همینطوره
عاااااااااااااااااااااااااااااااااالی بود
این ظرافت ِ نگاهت منو کشته
قلم مریزاد
اگه جیب نداشته باشه چی؟!
آخ گقتی بات موافقم.
خوب بلدن چطوری حرصت بدن ...
قدمت بزنمآهستهآرامو متانتت رااشک کنم و به باد بسپرمآهستهآرام
تا حالا واسم اتفاق نیفتاده...نمیدونم
سلام با تبادل لینک موافقی
واااااااااااای این چه خوب بود
مثل وقتی آب ساختمون قطع میشه... آدم هی احساس تشنگی میکنه!...
درود بسیار ...
عالی بود ... پر احساس .
واقعا.....

موافقم.....
ممنونم از حضورت................
مثل این می مونه که آدم رو از یه چیزی منع کنند بعد آدم بهش حریص تر بشه
وقتی دستهایم توی جیبم است و راه میروم
یعنی
فعلا کسی جز خودم
برایم آرامش نمی اورد...
یک حس ساده بدون سوتفاهم
این جور مواقع از دست دست کاری بر نمی آید
ای درغ و ای دریغ
بابا دهن ما رو سرویس کردی تو
دستمونو که توی جیبمون نکنیم
ادکلن هم که نزنیم
یباره بگو بریم ب... دیگه
قشنگ بود مثل همیشه
مرسی
دارم به یه نتایجی میرسم...
خیلی خوب گفتی.
بارها شده دلم خواسته دست کسی رو بگیرم که دست تو جیبش بوده باعث شده روح و روانشو به فوش بکشم!!!
خیلی قشنگ بودا.
همیشه دستاشو دوست داشته ام ....دستاهای او سرشار از ارامش من است.
وااای دقیقا...
نمی دونم چرا هیچ وقت به این موضوع فکر نکرده بودم...
چه جالب
پس اینجایی
فکر کنم گفته بودی اگه فیلتر شدی اینجایی
خوشحالم.
راستی لینکیدم.
خب چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جیبهایی که دستاتو ازم دریغ میکنه...
وبلاگ جالبی داری خانومی
موفق باشی
سلام.خوبی شما.تبریک میگم وبلاگ خوبی داری.خوشحال میشم به وبلاگ منم سربزنی و نظر قشنگتو بنویسی اگه دوست داشتی میتونی منو با نام وبلاگم لینک کنی ولی به شرطی که زود به زود بهم سر بزنی چون من زود به زود دلم تنگ میشه
علی احمدیhamsan
واقعا که همینطوره
عاااااااااااااااااااااااااااااااااالی بود
این ظرافت ِ نگاهت منو کشته
قلم مریزاد
اگه جیب نداشته باشه چی؟!
آخ گقتی بات موافقم.
خوب بلدن چطوری حرصت بدن ...
قدمت بزنم
آهسته
آرام
و متانتت را
اشک کنم و به باد بسپرم
آهسته
آرام
تا حالا واسم اتفاق نیفتاده...نمیدونم
سلام با تبادل لینک موافقی
واااااااااااای این چه خوب بود
مثل وقتی آب ساختمون قطع میشه... آدم هی احساس تشنگی میکنه!...