منو یاد یه هفته پیشم انداختی.. نزدیکه غروب بود.. منم انداختم اطراف شهر.. برای اولین بار با صدای بلند گریه میکردم و فحش میدادم.. از همه جا فراری.. نفیام سنگین شده.. از تنهایی تو فضا معلق شدم.. بدون هیچ جاذبه.. خستم عزیز.. دوست دارم تو اغوشت با صدای بلند مثل بارون گریه کنم..
بازم فوق العاد بود
اااااااای واای دیر رسیدم من رای دادم!!!
هدره توام خوجله دوسی.....
سلام عزیزم.. موزیک بسیار زیبایی داری.. دلم باز شد معلومه مثل من خیلی خسته ای..
من روشنم چیکار کنم؟...
رای نمی دم... نوشتم چرا تو وبلاگم...
به نظرم هدرت خیلی خوبه... حسی که اسم وبلاگ به آدم میده رو چند برابر می کنه... اما کاشکی یه کوچولو با کیفیت تر بود
باور میکنی وقتی از پنجره بیرون و میبینم از آدما میترسم.. نمیگم صادقم شاید احمقم.. من فقط سپر بذیهای مردمم..
تصادفی... اره همه دروغگو و دزدن.. از همین ها داغونم.. من له شدم..
من تازه وارد دنیای وب شدم ۱ ساعته حدودا... فکر نمکنم بشناسمت.. حس میکنم از بس از این دنیای بی رحم ضربه خوردی سفت و با تجربه شدی.. داغونم
نای حرف زدن ندارم.. خیلی خسته.. یه آغوش محبت میخوام.. یکی که درک کنه.. میخام گنجشککه کوری که گوشه کوچه افتادرو به یاد خودم نوازش کنم..
پشت شرمگاهت پنهان می شوم
و نام خودم را میگذارم مَرد!!
_________________________
امیر سربی 26 مرداد 90
منو یاد یه هفته پیشم انداختی.. نزدیکه غروب بود.. منم انداختم اطراف شهر.. برای اولین بار با صدای بلند گریه میکردم و فحش میدادم.. از همه جا فراری.. نفیام سنگین شده.. از تنهایی تو فضا معلق شدم.. بدون هیچ جاذبه.. خستم عزیز.. دوست دارم تو اغوشت با صدای بلند مثل بارون گریه کنم..
همین که منو میفهمی اروم میشم.. تو دلم دارم مجسمت میکنم تا شاید از تنهایی بیرون بیام.. باورت میشه سبک شدم انقدر که میتونم لبخند رو با لبام لمس کنم..
سلام
بانو جان ببین یه سری اتفاقاتی افتاد که مجبور شدم علی رغم میل باطنی اینکارو بکنم.
وبلاگ جوجو از کیفیت لازم برای شرکت در مسابقه برخوردار نبود و دوستان زیادی اعتراض کردن بصورت خصوصی.
ولی در کل چون دور اول انتخابات بود ازین اشتباها پیش میاد
امیدوارم باعث ناراحتی کسی نشده باشم. بالاخره من تنهایی دارم همه کارهارو انجام میدم و دست تنهام.
یه کم کارم سخت شده و تصمیم گیری دشوار.
من هم خیلی وقته دارم تمرین می کنم ولی...
واقعا گاهی حس می کنم دل من از ازل تنگ آفریده شده و نمیشه کاریش کرد..
در دلم جا نگرفتی
به گمانم یا دل من خیلی کوچک بود
یا روحت زیادی بزرگ
مثل همیشه عالی بود بانو
پس گشاد کن
قشنگ بود مخصوصا اون قبلیه ...همون مرد ه که نگاهش بوس بود...
نیایم که نمی آیی
گشادی از ماست
این که دیگر فکر کردن نداشت بانو
استثنائا این پستتو دوست داشتم
چخده قشنگ بود این....
چرا لزوما گشاد است
بانو
عجب جملات زیبایی میگی