به آشپزخانه سرد خالی نگاه می کردم و تو در خیالم غذا می پختی و من ظرف ها را می شستم و صدای بازی بچه از توی هال می آمد ... حالا سرد است و گرسنه ام پاکت سیگارم را برداشته ام و در آشپزخانه خالی دنبال زیر سیگاری می گردم ...
برای پست اخرت: خیلی وقت بود کامنت نذاستم حیفه تو که بری دیکه ننویسی باش بنویس هنوز دوستت داریم خودتو و نوشته هاتو با احترام به بانو که از دسته من یکی حداقل میدونم هنوز دلخوره.... bedon k khanandehat ye haghi ham daran hata age kheili kam bashe...mikhaym hanooz benvisi
کجا میری ؟ با اینکه خودم از سوال پرسیدن بدم میاد ولی میپرسم چرا نیستی ؟ دلم میگیره وقتی میام و نمیبینمت . عادت شده بود وقتی هنوز و هر روز ، میام سر کار اول تو رو ببینم . بیا بازم
دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ این حس معمولا زمانی رخ میده که آدم میخواد یه تصمیم مهم بگیره ، یه چیز تو مایه های آدم شدن ، یه فکر واسه پیشرفت ... سربلند باشی {گل} (البته این نظر مال آخرین پستته )
حرفهایت ته کشید؟ یا دلت شکست؟ یا اراده ات برای اجاره ای بودن در میان این تن هایی که مستعمره شده اند به صلیب عشق چهار میخ شد! من می دانم... خوب می دانم کسی که کامو وار می دود در پرسه های ذهن تمام نمی شود، دلتنگ می شود. آزرده می شود تمام نمی شود. منتظرت می مانم تمام ناتمام من
میدانی ... خیلی شبیه خودت هستی ؟ این شاید صادقانه ترین تعریفی باشد که بشود از ادبیات تو داشت امشب میتوانی ،شاپاین روسی پدر بزرگ را باز کنی و برای پیدا کردن هویت ات جشن بگیری
لذت بردم.. چقدر زیبا و لطیف بود..
یه نسخش رو هم باید بفرستن برنامه نود تحلیل کنه
برنامه نودی بوده واسه خودش. حالا نظر کارشناسها چی بوده؟ مسابقه اس ام اسی هم داره؟
به آشپزخانه سرد خالی نگاه می کردم و تو در خیالم غذا می پختی و من ظرف ها را می شستم و صدای بازی بچه از توی هال می آمد ...
حالا سرد است و گرسنه ام پاکت سیگارم را برداشته ام و در آشپزخانه خالی دنبال زیر سیگاری می گردم ...
بانو جان من یک چیزی می خواستم از شما
کد این آهنگ یا لااقل اسم خواننده رو
پاسخ داده بودم اسم خواننده این را نمی دانم .
برای پست اخرت:
خیلی وقت بود کامنت نذاستم
حیفه تو که بری دیکه ننویسی
باش
بنویس
هنوز دوستت داریم خودتو و نوشته هاتو
با احترام به بانو که از دسته من یکی حداقل میدونم هنوز دلخوره....
bedon k khanandehat ye haghi ham daran hata age kheili kam bashe...mikhaym hanooz benvisi
کجا رفتی بانو؟ تازه داشتیم بهت خو میگرفتیم.
کجائی بانو
دلم برات تنگ شده
سلام بانوی من
کجا میری ؟ با اینکه خودم از سوال پرسیدن بدم میاد ولی میپرسم چرا نیستی ؟ دلم میگیره وقتی میام و نمیبینمت . عادت شده بود وقتی هنوز و هر روز ، میام سر کار اول تو رو ببینم .
بیا بازم
دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ
این حس معمولا زمانی رخ میده که آدم میخواد یه تصمیم مهم بگیره ، یه چیز تو مایه های آدم شدن ، یه فکر واسه پیشرفت ...
سربلند باشی {گل}
(البته این نظر مال آخرین پستته )
آنچنان زیبا
برهنه
پای بر دلم گذشتی
که پروردگار تا مدتها اسلو موشنش را با فرشته ها تحلیل می کردند
من نوشته هاتو خیلی دوست دارم
حرفهایت ته کشید؟
یا دلت شکست؟
یا اراده ات برای اجاره ای بودن
در میان این تن هایی که مستعمره شده اند
به صلیب عشق
چهار میخ شد!
من می دانم...
خوب می دانم
کسی که
کامو وار می دود در پرسه های ذهن
تمام نمی شود،
دلتنگ می شود.
آزرده می شود
تمام نمی شود.
منتظرت می مانم
تمام ناتمام من
حالا حالاها باید تحلیل کنن !
بیا گلم
آپم
دلم برات تنگ شده بانو
چند وقتی نبودم...آمدم آما تو دیگر نیستیُ دلم گرفت
اینجا
آیکونِ دلتنگی
نداره ... ؟
دوست عزیز سلام.
شعرت را دوست داشتم...
ممنون بابت ِ حضور ِ ارزشمندت.
ضمنن وبلاگم به روز است و چشم به راه ات.
✿
میدانی ...
خیلی شبیه خودت هستی ؟
این شاید صادقانه ترین تعریفی باشد که بشود از ادبیات تو داشت
امشب میتوانی ،شاپاین روسی پدر بزرگ را باز کنی و برای پیدا کردن هویت ات جشن بگیری
سلام
اون که رفته دیگه هیچ وقت نمیاد
ولی من هنوزم اینجا سر می زنم
تقریبا هر روز.....
چه بلایی سرت اومد یه دفعه؟؟؟
چسبید بهم بدجور
سلام
حالت خوبه؟
اوضاعت روبراهه؟
بدنیست یه خبری از خودت به ما بدی ها
من گودرم رو از دست دادم دارم تلاش میکنم برش گردونم
داری میری؟
سمیرا از میان مارفت
http://0riginalsin.blogfa.com/
سال نو مبارک نفس
چقدر دلم تنگ شده برای نویسنده ی این وبلاگ
من هنوز این آهنگ رو گوش میدم
هنوز
حرفای با کلاست ته کشیدن ، معرفت که ته نکشیده. خوبی؟ سال نوت مبارک
Kheyliiiiiiiii jalebbbbbb boooooood
اوهوم .