و من فکر میکنم چه همه مـَردی که نیمه شب از آغوش ِ نیمه برهنه ی زن ِ زیباشان تا خیابان دویده اند مست، و ویلان در خیابان ها گشته اند و بعد زنی را پیدا کرده و به دفتر کار خود برده اند تا در آغوشش گریه کنند ... و نتوانسته اند .