-
بغلم کن
30 شهریور 1390 13:13
اگه ببینمت دیگه نمیذارم به حرف برسه کلمهها ممکنه باز همهچیو خراب کنن !
-
کامنت ارسالی ِ محمدرضا، ۳۸سال و نیمه، از بلاگر
29 شهریور 1390 17:16
همیشه خانم ها به امر شریف ”شرط و شروط تعیین کردن“ مشغولن. ولی حالا وقتشه که ما مردها هم تکلیف خودمون رو روشن کنیم. خانوما توجه کنن؛ اینها قانون های ما هستن: توجه بفرمایید که همه قانون ها شماره ”1“ هستن 1. با شما خرید کردن ورزش نیست. ما هم دوست نداریم فکر کنیم که هست. 1. گریه کردن یعنی باج خواستن! 1. هر چیزی که می...
-
با کدوم جرأت ِبی رحمانه ای ببخمشت ،حالا که مُردی
29 شهریور 1390 00:26
-
خدا دوست دارد لبی که ببوسد ..
28 شهریور 1390 13:11
گاهی هم گلها آدمها رو بو میکنند.
-
وقتی بابا گریه کرد
27 شهریور 1390 18:34
من جرات بغل کردنه یه مرد شکسته رو ندارم، میرم از اتاق بیرون ...
-
وقتی همه خواب بودن
27 شهریور 1390 04:51
« دیشب بالاخره سکوت ٬ ساکت بود؛ انگار دیگه چیزی برای سرزنش نداشت. »
-
چو گلدان خالی لب پنجره...
26 شهریور 1390 22:59
آدمائی که دوسِت دارن . دوسِشون نداری . ولی به حمایتشون محتاجی!
-
خرده جنایت ها
26 شهریور 1390 22:57
مرد: صبر کنید ببینم... آهان، درسته... با ماشین رفتم تا کابور. اونجا اسلحهم رو انداختم توی دریا. فکر میکردم آدم باید در این مواقع اسلحهش رو بندازه توی دریا. (میخندد) این رو توی یه کتاب خونده بودم. زن: (لحنی ترسناک) جنایتی رو که میخواستین مرتکب بشین هم توی همون کتاب خونده بودین؟ مرد: آره اون رو هم خونده بودم. زن:...
-
خوشش اومد
25 شهریور 1390 23:55
-اگه یه بار دیگه بگی، با برق خشکت میکنم. -منم با ارهبرقی نصفت میکنم. -میکشمت. -میپزمت. -خفهت میکنم. - جرت میدم. -اِ ؟… جدی این کارو میکنی؟ خسرو
-
میرن لوت میدن
25 شهریور 1390 11:56
« ناجورترین آدما اونایی هستن که جنبه ندارن آدم پیششون به اشتباهش اعتراف کنه ».
-
یک "دوتایی" ِ یواشکی ... [۴]
24 شهریور 1390 22:14
کلیـــد زیــر ِ پــادریــــی ِ ..
-
خودزنی
24 شهریور 1390 12:56
« توی بغل کسی که دردش عین خودت باشه ٬ هیچ تسکینی برات نیست »
-
پاشم برم بخوابم
23 شهریور 1390 23:25
تا هر وقت بشینی این مامانه میخواد نصیحتت کنه !
-
"شما" یه جور فحشه ؟!
23 شهریور 1390 15:38
چرا وقتی قهر می کنی میشم برات "شما" ؟
-
در باب یتیم نوازی
23 شهریور 1390 15:35
بابام که بمیره، دیگه نمیذارم کسی کی ــرمو بخوره. مال یتیم خوردن نداره. تعمید
-
درکش سخته ؟
22 شهریور 1390 14:45
من فکر می کنم که "حق داری گاهی به من گیر می دی" ولی از اون گذشته باید توجه داشته باشی که "حق نداری به من گیر بدی" !
-
دلبخواهی های نیمه شب
21 شهریور 1390 22:07
که باشد مردی٬ دعوتم کند به قهوه تلخی و مربای آلبالویی... به آغوشکی..پچ پچکی.. ماندنکی.. ...
-
شنیدنش آدم و آروم می کنه
21 شهریور 1390 14:55
صدای مودم وقتی داره شماره میگیره برای کانکت شدن . + آدمای تنها می فهمن چی می گم !
-
پای لنگ علم
21 شهریور 1390 01:05
قوانین علمی ثابت کرده «هر کاری در ۲۱ روز زمان عادت میشود». ولی من هنوز چراغا رو روشن میزارم و می خوابم ! بله ! هنوز می ترسم از تاریکی
-
حالا هی کلاس بزار
20 شهریور 1390 13:07
برای هر مردی بالاخره یه لحظه هایی پیش میاد که احساس میکنه اشک توی چشمش جمع شده و حالا باید التماس کنه !
-
خاطرخواه
20 شهریور 1390 12:33
روهین زیپ لباس را بالا کشید. میراندا بلند شد چرخی زد. روهین سالنامه را گذاشت روی تخت . گفت: " تو چقدر جذابی* " "چی گفتی ؟" "چقدر جذابی" میراندا دوباره نشست . می دانست روهین منظوری ندارد ولی باز قلبش به تاپ تاپ افتاده بود. شاید روهین به همه زنها میگفت جذاب. شاید این کلمه را توی تلویزیون...
-
بازم میریم
19 شهریور 1390 14:25
گاهی آدم فک می کنه اگه بره احساس بهتری داره ولی وقتی می فهمه فرقی نداره که دیگه برا برگشتنش دیر شده...
-
همسری از 18 تا 95 سال
19 شهریور 1390 14:21
یارو رفته تو سایت ازدباج اینگونه خودشو شرح داده درباره من: مشخصات ظاهری :یک اکازیون واقعی/نوسازبادیزاین لوکس/پلان بینظیر/بینی جراحی زیبایی شده/چشم وابرومشکی/بیبی فیس/خوش تیپ وخوش پوش/سبزه وبانمک/تودل بروودوست داشتنی/ادوکلن باز/فوق العاده تمیزوبهداشتی باتضمین کیفیت(ویژه بانوان)/عاشق اتاق خواب باروتختی وپرده های...
-
پیامبری که من باشم
18 شهریور 1390 17:38
"شک دارم که دیگران تا آخر زندگیشان هم بتوانند گوشه ای از مراتبی که من به آن رسیدم را درک کنند. ساده نیست که کسی بخواهد تا به این حد خودخواه و احمق باشد"...
-
نوشتالوژی کودکی
18 شهریور 1390 17:36
خودکار بویی آبی رنگ / جامداد صورتی که دکمه مداد تراش داشت نوار برقی از گیس مهسا / لی لی لاله و مشقهای زیاد / که زودتر نوشتنش آدم را رستگار می نمود ! علی
-
شب جمعه های تلخ
18 شهریور 1390 00:03
خوشا عرق با segalit بالا ٬خوشا مردن ٬خوشا تلخی که هرکه رفت از این ره، دگر نمی آید* دروغ چرا همین خودم.
-
شما هم ...؟
17 شهریور 1390 14:17
اینقدی دیدن ِ صحنه ی بوسیدن (اخص نوع فرانسوی ش ) تو فیلما٬ منو تحریک می کنه (!) بوسیدن لب کسی که دوسش دارم نمی کنه !
-
رونوشت به دوست و آشنا
17 شهریور 1390 14:15
" آدم ها خیلی بی شعور تر از آنند که فکرش را می کنید. بی خودی با آن ها بحث نکنید. اعصاب خودتان خرد می شود. به جای بحث، کتاب بخوانید! "
-
چای در غروب جمعه سرد می شود ...
17 شهریور 1390 02:07
- تو کی هستی؟ - عزراییل - بعد از اینکه ما مردیم چه اتفاقی می افته؟ جهنم وجود داره؟ خدا وجود داره ؟ما دوباره زنده می شیم ؟ خیلی خوب یه سوال مهم ازت دارم؛ اونجا دختر مخترم پیدا میشه؟؟ "عشق و مرگ " / ساخته وودی آلن
-
آدمیزاد
16 شهریور 1390 01:12
کلهم سه دسته آدم توی دنیا هست .. آدمائی که می مونن و می رینن به هیکلت آدمائی که می رن و می رینن به هیکلت آدمائی که کلا میرینن به هیکلت ، چه بمونن . چه برن !