بانوی اجاره ای

بعضی آدمـــا رو بـــاید رو تـخـت شنـاخـت

بانوی اجاره ای

بعضی آدمـــا رو بـــاید رو تـخـت شنـاخـت

یلدا

 

 

 

روزها می گذره و بهش فکر نمی کنم

  

 

... ولی شبها ...

  

 

 امان از شبها 

 

 

 

 

 

 

 

 

صرفا جهت اطلاع :

 

                          آدم بعضی روزها مگس است و بعضی روزها شیشه پنجره ! 

 

 

نظرات 28 + ارسال نظر
h.tanha 29 خرداد 1390 ساعت 10:26 http://chips-felfeli.blogfa.com/

منم
که همیشه عرق روی شیشه ام

شب

ته اون تاریکی کشنده همه چیز مثه روز روشنه

یاس وحشی 29 خرداد 1390 ساعت 10:39 http://yaasevahshi.blogsky.com

درود بسیار ...
هر شب یلدا می شود گاهی ...

مسیح 29 خرداد 1390 ساعت 11:28 http://www.pendar66.blogfa.com

خاصیت شب است...

بانوی اجاره ای 29 خرداد 1390 ساعت 12:44

....

H.k 29 خرداد 1390 ساعت 12:53 http://www.cubeme.blogsky.com

مگس! شیشه پنجره؟
مگس هی می خوره تو شیشه پنجره مثل آدمی که مثل خر تو گل گیر کرده...بعضی از ما هم شاید مثل شیشه پنجره عمل می کنیم مانع بقیه می شیم...
یادمه یک روز را که ادمی را دیدم که لباسی مثل مگس پوشیده بود و یک شیشه بزرگ داشت...آدمها به طرفش حمله می کردند و خودشان را به ان شیشه می کوبیدند!

نادر 29 خرداد 1390 ساعت 13:19

نفس حالم خیلی گرفته ...دیشب نتونستم خوب بخوابم
همش یاد تو می افتادم ..کاش بدونی چقدر دوست دارم

کاسپر 29 خرداد 1390 ساعت 13:23

خیلی خوب شد اینجوری بانو .
حالا هرچقدر دلم بخواد کامنت می زارم

وفا(امید) 29 خرداد 1390 ساعت 13:42

میخواستم بدونم البته راستشو و البته اگه دوست ندارین میتونین جواب ندین

pink 29 خرداد 1390 ساعت 13:53 http://www.togetherlife.blogsky.com

مگه روز با شبش فرق داره؟

سپهــر 29 خرداد 1390 ساعت 14:03 http://GreenDream.BlogSky.cOm

آخرش 6 ماهه تو ترکی یا شبا .... ؟؟؟؟؟؟؟؟

نادر 29 خرداد 1390 ساعت 14:14 http://www.dehkadeyegham.blogfa.com

همیشه شبها گند میزنن به زندگی آدم
مثل دیشب که تا خود صبح نتونستم بخوابم

یاس وحشی 29 خرداد 1390 ساعت 15:15 http://yaasevahshi.blogsky.com

چقدر اینجا خوب شد ...

یه شخص خاص 29 خرداد 1390 ساعت 15:32 http://darhamneveshte.blogfa.com


درود دوست من
سپاس از اینکه به من سر زدی [لبخند]
به امید تکرار [گل]

سلام عزیزم من با پست جدید منتظرتم ممنون

امان از شب‌ها...


شبها.!!!!!!!!!!!!!!

خواب رو از چشم آدم می گیرن با این بی وفایی هاشون.

رحمان 29 خرداد 1390 ساعت 19:56 http://1nakhsigar2.blogfa.com

آخ شبها....تا صبح می پیچاند مرا در خود
شبها
تا صبح می لولم در سیاهی

حسین رها 30 خرداد 1390 ساعت 12:29

پس مگس ها...

همه ی شبها شب یلدا هستند...مخصوصا وقتی نیازی داشته باشی...ناراحت باشی و ... یلداتر هم میشن :(

حمید رضا 30 خرداد 1390 ساعت 19:33

سلام دوست من
شما بطور حتم یه مریضی روانی داری که خودت نمی دونی پس لطفا به پزشک مراجعه کن

میگم چطوره با هم بریم !

نگار 31 خرداد 1390 ساعت 15:35 http://manotomishavimma.blogfa.com


با اجازه لینک شدی

وحید 11 تیر 1390 ساعت 14:12

منم شبام همینطوری بود!
ولی تا قبل از این که برم سرکار!
خسته باشی شبا دوسوت خوابت میره!
بیکار باشی میای پست مینویسی!

وحید 12 تیر 1390 ساعت 11:23

از لحاظ چسبندگی نه؟!!

شب عاشقان بیدل چه شبی دراااااز باشد/
تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد...

اما شبها انقدر زار میزنم که مرغای اسمون به هالم گریه میکنن

مولانا 11 مرداد 1390 ساعت 12:35 http://ravaniravangard.blogfa.com/

قشنگ بود.

شب ها چگونه می خوابم؟ لای ابرها!
مثل ستاره ها شده خواب شبانه ام
شب ها چگونه می خوابی؟ توی رختخواب؟
بر بالشی بدون شباهت به شانه ام...

شب اسیر هلال وحشی ماه
شهر در حبس ماهتابی زرد
تیره شب، بی­ستاره شب، ساکت...
شهر، در بُهت ِ سرد ِ خوابی زرد

عابران خالی از خیابان­ها
آسمان خالی از عبور و مرور
بی­نفس در دهان شب می­مُرد
جرات ِ عاشق ِ شهابی زرد

مرد ِ آهسته، شعر می­انباشت
توی مغز ِ تهیّ ِ کاغذها
بعد از آن می­گذاشت - تاکرده ـ
لای تابوتشان: کتابی زرد

بیت بیت از تو می­سرود و خودش
بیت بیت از «من»
از «شما»
از«ما»
صبح می­شد دوباره...
شب می­باخت-
آسمان را به آفتابی زرد

روز؛ احمق تر از همیشه­ی شب
بوی گند دروغ می­پاشید
شهر؛ در جنب و جوش­هایی چرک
آسمان؛ چهره در نقابی زرد

شب می­آمد دوباره و آن مرد
بیت بیت از تو می­سرود و خودش
صورتش می چکید با چشمش
قلمش می نوشت:
آبی زرد

خاطراتی عمیق می­آمد
روز و شب شعر می­شد و می­رفت
مرد می­ماند پای قبر ِ خودش
بغض...
اندوه...
التهابی زرد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد