این دَر .. دلش پوسید دیگر
کسی پشت در نیستبی خیالانگار از همان اول خانه ی دلم را گم کرد
عوضش کن یه نوشو بخر
هـــــــی !!!!
بانو هنوز هم دل اجاره می دهی... !
درود بسیار بانو ...کاش بیاید ...
خیلی وقته دستی بهش نخورده انگار ...
اون شکلاتای بالای وب بدجوری چشمک میزنه بانو ... فکر یه شکموی تپل مثل منو هم میکردی که گذرش بیفته اینورا
واسه دل آدما هم نسخه ای داری ؟
سلام بانوآمدندی مرا و دوست دارم برندمتچه ساده و چه مبهمچه زشت و چه زیباچه خوب و چه بد می نویسی.و می نویسی که نگوئیو نمی گوئی که بنویسیخوبه اگه باشهو باشه اگه خوبه
لولا هاشو روغنکاری کن---------------------------اینقد نامرد نباش ٬ آپم ٬ بخون
اینجا هم شمارو دوست داره .
خیلی وقته نیومدی خیلی وقته منو جای خواهرت جایی جانزدیخیلی وقته کفشهای خاک خورده پشت درمنتظرند تا بیای و یه وعده دل سیرپاهام رو که قلبم رو یدک میکشند روبیرون از این چاردیواری ببردی...خیلی وقته ...
قشنک بوداین در از نکاه های ملتمس من بیزار استاو هم برای برکشتنت لحظه شماری میکند
سلامخیلی قشنگ بود.دمت گرم
این دل دیگر دل نیست.
حس عاشقیش خیلی زیاد بود:دیگل
حسودیم شد
دسخوش!
باید کلید! انداخت تو در!اگه حوصله داشتی تو نت سرچ کنمثنوی کلید از ناصر فیضبخونش خیلی باحاله حتما خوشت میادطنزه پر از ایهام
خونه ی بی در و پیکربه درد همین موقعا می خوره بانو
کسی پشت در نیست
بی خیال
انگار از همان اول خانه ی دلم را گم کرد
عوضش کن یه نوشو بخر
هـــــــی !!!!
بانو هنوز هم دل اجاره می دهی... !
درود بسیار بانو ...
کاش بیاید ...
خیلی وقته دستی بهش نخورده انگار ...
اون شکلاتای بالای وب بدجوری چشمک میزنه بانو ... فکر یه شکموی تپل مثل منو هم میکردی که گذرش بیفته اینورا
واسه دل آدما هم نسخه ای داری ؟
سلام بانو
آمدندی مرا و دوست دارم برندمت
چه ساده و چه مبهم
چه زشت و چه زیبا
چه خوب و چه بد
می نویسی.
و می نویسی که نگوئی
و نمی گوئی که بنویسی
خوبه اگه باشه
و باشه اگه خوبه
لولا هاشو روغنکاری کن
---------------------------
اینقد نامرد نباش ٬ آپم ٬ بخون
اینجا هم شمارو دوست داره .
خیلی وقته نیومدی
خیلی وقته منو جای خواهرت جایی جانزدی
خیلی وقته کفشهای خاک خورده پشت در
منتظرند تا بیای و یه وعده دل سیر
پاهام رو که قلبم رو یدک میکشند
رو
بیرون از این چاردیواری ببردی...
خیلی وقته ...
قشنک بود
این در از نکاه های ملتمس من بیزار است
او هم برای برکشتنت لحظه شماری میکند
سلام
خیلی قشنگ بود.
دمت گرم
این دل دیگر دل نیست.
حس عاشقیش خیلی زیاد بود:دی
گل
حسودیم شد
دسخوش!
باید کلید! انداخت تو در!
اگه حوصله داشتی تو نت سرچ کن
مثنوی کلید از ناصر فیض
بخونش خیلی باحاله حتما خوشت میاد
طنزه پر از ایهام
خونه ی بی در و پیکر
به درد همین موقعا می خوره بانو