بانوی اجاره ای

بعضی آدمـــا رو بـــاید رو تـخـت شنـاخـت

بانوی اجاره ای

بعضی آدمـــا رو بـــاید رو تـخـت شنـاخـت

تنهام

 

 

 

میزی که دورش پُر نباشه شاید برای شکستن ست، 

 

 پرده ها را باید کشید و یک نخ سیگار روشن کرد، اتاق پر از خاکستریهای رنگی است. 

 

 


نظرات 9 + ارسال نظر
حریر 9 تیر 1390 ساعت 18:01 http://harirestan.blogsky.com

چقدر غمگین

درود بسیار ...
با رفیق حریر موافقم ...
خیلی غمگین ... اما ادبی و زیبا .
توصیفات شما همیشه خوب است بانو ...

در اتاق رو با بکن
بذار تا دور میز باشیم
دور میز رو پر می کنیم
در اتاق رو باز بکن
من بیرون اتاق
پشت در بسته ام
من بی تو خیلی خسته ام

ببین به کی دلبسته ای

تنهایی غم میاره!!

مهدی 9 تیر 1390 ساعت 23:59

کم که میاری کافه رو به هم میریزی ٬ میزنی زیر میز ٬ پرده ها رو میکشی و سیگار دود میکنی
بازم خوبه بی حیایی نمی کنی که کش تونبونتو پاره کنی

تقی 10 تیر 1390 ساعت 06:11

بالاخره پیدات کردم نامرد

میزی هم که دورش یه مشت گرگ بشینن کنارت و کمین کنن ،هم باید شکسته بشه

خوب تنها نباش.

این همه جمعیت روی کره زمین یه دوستی همکلاسی قدیمی چیزی....

س ک و ت 14 تیر 1390 ساعت 13:37 http://sokkoutt.blogfa.com/

این تنهایی را
نمی شود
از کنار این زیر سیگاری بلند کرد ... چرا ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد