بانوی اجاره ای

بعضی آدمـــا رو بـــاید رو تـخـت شنـاخـت

بانوی اجاره ای

بعضی آدمـــا رو بـــاید رو تـخـت شنـاخـت

شک

 

 

 

 

وسط  اومدن و رفتنای تند و تند و شالاپ شلوپ های صدا دار

 

 

ـ عزیزم خیلی راحت حال می‌کنی، به کس دیگه‌ای هم می‌دی ؟ 

 

  

  

 

 

 

 

+ وحید جان سپاسگذارم از وقتی که برام گذاشتی /  ایمیلم و یه ادم بی شعور هک کرده 

 

 مجبور شدم اینجا برات بنویسم  

 

نظرات 9 + ارسال نظر

حدس میزدم هک شده باشی.

خوب ایملت رو پس بگیر.میشه ها.کار خاصی نداره.

وحید 12 تیر 1390 ساعت 13:55

وقتی خودت خوووووب مینویسی خب همه میخوننتو کامنت میزارن. خلاصه اینکه خاطرخواه زیااااااااااااد داری بانو!

آره زدی تو خال!
یکبار همونوقت! این سوال واسه من هم پیش اومد اما نپرسیدم!!
الان بازم واسم سوال شد که چه چیزایی در قبض و بسطش! موثرند غیر از ...؟!! اگه کسی میدونه به ما هم بگه!
تغییرات فیزیولوژیکی؟ هورمونی؟ ورزشی؟
عاطفی؟ غذایی؟ جوی مث رطوبت! گرما! باد!...

پیشنهاد می کنم این سوال و از هیچ خانومی نپرسی / درد داره جانم

وحید 12 تیر 1390 ساعت 14:03

با دونستن سوال و جواب امنیتی و تغییر پسورد
میشه ایمیل رو پس گرفت.

سربزرگ 12 تیر 1390 ساعت 14:17

چه مرض بزرگی!!

توفان 12 تیر 1390 ساعت 15:02

راستی روسپی! از خودت پرسیدی چرا اگر در سرزمین من و تو، زنی زنانگی اش را بفروشد که نان در بیارد رگ غیرت اربابان بیرون می زند اما اگر همان زن کلیه اش را بفروشد تا نانی بخرد و یا شوهر زندانی اش آزاد شود این «ایثار» است !
مگر هردو از یک تن نیست؟
بفروش ! تنت را حراج کن… من در دیارم کسانی را دیدم که دین خدا را چوب میزنند به قیمت دنیایشان، شرفت را شکر که اگر میفروشی از تن می فروشی نه از دین.
(( فریدون فرخزاد))

نگار 12 تیر 1390 ساعت 17:16 http://saathayegozara.blogfa.com

بله؟؟!!

نه به عزیزم گفتنش نه به شک کردنش!

مهدی 13 تیر 1390 ساعت 00:46

هه هه هه
امشب؟ ننننننننننننه بخدا ٬ فقط با تو هستم
بیشتر فشااااااااااااااااار بده عزیزم

داش هدایت 14 تیر 1390 ساعت 16:43

ساموعلیکوم
آخرش که چی ؟
میکنه و میره .
حالا که تو سواری چه کار به دیروز و فرداش داری ؟
عزت زیاد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد