بانوی اجاره ای

بعضی آدمـــا رو بـــاید رو تـخـت شنـاخـت

بانوی اجاره ای

بعضی آدمـــا رو بـــاید رو تـخـت شنـاخـت

گور پدر شریفش ، راست میگفت

 

 

بعد از یه تعقیب و گریز نیم ساعته شیشه ی ماشینشو داد پائین و فریاد کشید

_ زنا معمولا یا دنبال آدمن یا از آدم فرار میکنن ...

 

شاید باید بهش میگفتم تجربه‌های تلخ، آدم و ویرون می‌کنه، ترسو می‌کنه...

 

 

نظرات 16 + ارسال نظر
بهاره 4 تیر 1391 ساعت 17:12 http://alakiiiii.blogfa.com

چه راست می گفت ..

هوم ..

آقای آرام 4 تیر 1391 ساعت 20:17

گور پدر شریفت..
تو هم راست گفتی...

نیلو 4 تیر 1391 ساعت 20:21 http://for-me2025.blogfa.com

شاید باید بهش میگفتی : شماها هیچی از زن بودن نمیدونین ..

خرن دیگه .

سلام.شخصیت شما ب سوال من تو وبم میتونه ج خوبی بده.منتظرم

وقتشو ندارم ..شاید سر فرصت مناسب

میرهابیل 5 تیر 1391 ساعت 00:24

چرا پلاس نمیای؟:|
جات خالیه

اخ عزیز دلم خصوصی زده بودی منتهی نمیدونستم کجا جوابتو بدم از بس که فیلتری ..
باور کن عزیز دلم اصلا وقتشو ندارم .. فقط میتونم دست و پا شکسته همین جا آپ کنم ..حتی وبلاگ ناگزیر رو هم نمی رسم آپ کنم ..
مرسی که همیشه هستی بیادم و کنارم ...

خودشو آدم حساب کرده بود؟؟؟؟
.
.
مردام معمولا یا دنبال زنان یا دارن به اینکه چه جوری برن دنبال زنا فکر میکنن...والا به قرعان...خودم جنس خرابا خودمونو میشناسم دیگه

عزیز دلم ..

بنیامینو 5 تیر 1391 ساعت 14:39 http://lagad.blogfa.com/

فحش بهش می دی چوت راست می گفت؟!

باشماق 5 تیر 1391 ساعت 17:28 http://bashmagh.blogsky.com

زنا مثل دام هستند
دام هیچ وقت دنبال شکار نمی رود این شکار است که همیشه تو دام می افته

حقیقت لعنتی .

توت فرنگی 5 تیر 1391 ساعت 19:42

ای بابا
لااقل زن ها شاید دنبال مرد باشن برای امنیت ... یا هر چیزی
اما ما چی؟ ... .....

ادای ادمای قربانی رو درنیارین پلیز :/

صحبت از اعتمادهای شکسته است ..

امان از در باغ سبز نشون دادن ها ..

تنها نشسته ام

روی نیمکت خودمان

به آخرین سیگار فیلتر بلند نگاه می کنم

سیگار می سوزد

مانند زمان

هرچه پک ها عمیقترند

هرچه بوسه ها طولانی تر

زمان لعنتی زودتر می سوزد

.

.

.

دلم می خواهد فرودگاه را بمباران کنند

حالا که دل من ویران شده

چرا نباید شهر بهم بریزد

می خواهم همه راههای خروج بسته شود

می خواهم زمان را برگردانم

می خواهم ...

.

.

.

سیگار لعنتی بیرحمانه می سوزد

حالا دیگر سخت شده برای چشمان همیشه خیسم توجیه بیاورم

شاید واقعا حساسیت دارم

نه به گرده گلها

به دوری یک گل...

.

.

.

چرا

چرا

چرا

دل من آبستن عشقی شده که مانند کودکی بازیگوش

مدام لگد می زند

مدام چنگ می کشد

حالا دیگر به صدا هم قانع نیست

دستش را گرفته ام اما بامن نمی آید

به زور روی زمین می کشمش

سرش داد می زنم

دوباره شروع نکن..

زیبا بود ..

اعجوبه ای است زمان ، گاهی کسی که 36 سال سن دارد فقط 14 ساعت زندگی کرده...

من ربطشو به این پست ندیدم

میرهابیل 6 تیر 1391 ساعت 00:12

:|

عزیز دلم ..

میلاد 6 تیر 1391 ساعت 00:49 http://ghahvesigar.blogfa.com

تو کجا رفتی یه دفعه بی معرفت؟ کی اومدی؟

اخ میلاد سلام ...
نبودنم را ببخش ..یهوئی رفتنم رو بیشتر

رضاکیانی 6 تیر 1391 ساعت 06:08

خریم دیگه.... شما بزرگی کن ببخش

(اخم شیرین)

اعجوبه زمان مخاطب خاص داشت
تازگی ها از وسط افکارم می نویسم و یادم می رود شاید مخاطب غیر خاص نفهمد

عذر می خواهم
36 ساله منم و 14 ساعت زمانی است که با او بودم ...

سلام
خوبید؟

خوشحال میشم بهم سر بزنید و برام بنویسید...
قلمتان روان

سلام ..مرسی ..
باورکنید خیلی دلم میخواد بیام و بخونم تمامت را ..اما این روزها وقت نه آنقدرها میماند برایم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد