بانوی اجاره ای

بعضی آدمـــا رو بـــاید رو تـخـت شنـاخـت

بانوی اجاره ای

بعضی آدمـــا رو بـــاید رو تـخـت شنـاخـت

کادوئی در کـــlندوم

 
 
 
 
مادر که رفت
از کمد آوردمش بیرون
روی ملافه پهن اش کردم
اتوش کردم و بعد
تا کردم
پاره شد !
دیگر به درد نمی خورد
انداختمش بیرون !
 
 عبدالرضائی 
   
 
  
  
نظرات 7 + ارسال نظر
دن کیشوت 23 تیر 1391 ساعت 17:52 http://www.don-quijote.ir/

درست متوجه نشدم چی شد.
ولی بازهم میخونم شاید بگیرم نکتش رو!!!

کافیه فقط یک بار دیگر بخوانی ...
همین .

شـ ـاسـ ـو ـآ 24 تیر 1391 ساعت 02:20

حرفم نمیاد

نازم ...

علیرضا 24 تیر 1391 ساعت 10:50 http://www.ghasedak68.blogfa.com

خیلی قشنگ بیان کرده بود....زیرکانه و با ظرافت...

هوم ...

سلام
شعرتون خیلی برام جالب بود.
با آرزوی موفقیت

:)

آفرین.آفرین.آفرین
تا ، کردم پاره شد

عزیزم ..

نیوشا 24 تیر 1391 ساعت 20:38

دست چندم؟؟؟..نه...بدرد نمیخوره بانو

دیووووووونه .

نیوشا 25 تیر 1391 ساعت 13:20

نه نفس جان دیوونه نیستم
میخواستم طرز تفکر این روزای این جامعه ی رو به نیستی رو در قالب ...
ولش کن...
منکه خودمم زخم خورده همین عباراتم...
دست دومم...
بدرد نمیخورم...
فقط بدون که بدجوری انگولک کردی جای زخمم رو با این پستت عزیزم

ناراحت نباش ..حداقل جلوی منی که چون خودت همان دست دومم ...
بخند نازکم ..به روی هر چی نامردی و نامردمی ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد