- زنم دوبار زنگ زد.میگه داری میای نون بگیر بیار.گفتم بیشین بابا!!!
-اون چهار-پنج ماه اول خوبه.آدم میخره می بره میده به زنه.انگار به جونش نوشه.اما وقتی از این چند ماه گذشت دیگه خداییش زور داره.میگه فلان چیز و بگیر بیار انگار دارن یه چیزی تو ماتحت آدم فرو می کنن!!!
-می دونی انگار آدم زورش میاد خودش کار کنه یکی دیگه از تو خونه زنگ بزنه دستور بده که بخر واسم بیار.هی ببری هی بخوره!
-البته تو تازه کاری!بچه که بیاد اینام درست میشه.آدم میگه میبرم واسه بچه ام.به نیت بچه بخری چه کیفی داره!!!آخ قربونش برم.......
محمد
سلام دوست عزیز..وبلاگ خوبی داری...منم یک گالری عکس دارم که هر روز با پست های جدید و جنجالی از بازیگران و مدل لباس بروز میشه .خوشحال میشم بهم سر بزنی و نظر بدی.با تشکر http://pixha.blogfa.com
سلام ...عزیز (هرچه میتونه باشه جز دوست) ... ولی تو وبلاگ خوبی نداری /خوشحالم نمیشم که بیام .رودروایسی نداریم که !
حالا میتونی تشکرتو پس بگیری و حتی فوشم بدی ولی من آینه گرفتم جلوم !!!
ارگاسم های پی در پی
و قلبی که ارضاء می شود ...
:)
تبادل لینک رایگان 9 رنگ ====================== ابتدا ما را با آدرس http://www.9rang.com و عنوان درج آگهی رایگان لینک کنید ======================= سپس لینک خود را در صفحه زیر قرار دهید . ====================== http://link.9rang.com ====================== به وبلاگ های پیج رنک بالا یک آگهی ویژه نیز داده می شود(سایت 9رنگ روزانه بیش از 4000 نفر بازدید کننده دارد ) ---==-==---===-==-=-==-=-- با تشکر
بزن به چاک
بدو برو .. آفرین
(: چه باحال
باحال تر جواب کامنت بالایی بود (:
اینا دیگه نمیان سربزنن جوابشونو بخونن هرجایی که میرن اینو مینویسن و میرن بیرون !
ای بابا
ای بابا
زندگی به یک چیزهایی بنده..
زندگی به دلبستگی ها خیلی بنده..
وای به روزی که دیگه بهانه ای واسه دلبسته بودن نباشه..
اونوقت همون چیزایی که زندگی بهشون بند بوده به هم
گره میخورن..
یه بند دو بند سه بند و......
میشه یه طناب از تموم دلبستگی هایی که یه روزی
بهشون بند بودی..
میوفته دور گردنتو ذره ذره نفستو میگیره..
نفس،به عنوان یه دوست،خدا کنه هیچوقت نفست
نگیره..!
یه بند دو بند سه بند و......اخ ...
که آمین ...
میشه فحش داد به این آقایی که اینا رو گفته آیا؟!
دهنت اَهی میشه لضا )*
...
خودت برای خودت کامنت می ذاری؟ بابا ای ول! به من م یاد می دی؟
دلیل داشت که بت نمیگم بمیری از فضولی :دی
اونوخت این خانمه چی شد تو این داستان؟
کسی اصلن بهش توجه فرمود؟ یا فقط نمود؟
هی بابا ...
به بعضیا باید گفت حیف کتک...
هی از ما که بی خودی حیف شدیم پای بعضیا ...
والا اینی که شما میگید نیس شاید ما زی زی هستیم
از اینور شهر دو تا هندونه می خریم هن هن می بریم انور شهر تو راه هم هی خدا خدا می کنیم قرمز و شیرین باشه می بریم تا زن و بچه تو این هوای گرم بخورن و لدت ببرن تازه ممکن است پوستش هم گیر ما نیاد
یعنی تو ماهی باشماق ..خدا واس زن و بچه ت نگه ت داره ..
ولی دیدی تو هم میگی ..میبریم تا زن و بچه بخورن !!!!!!!!!
اخ چی میشد فقط میگفتی میبرم خونه واسه زنم .مطئن باش تا دهن تو و بچه ت نزاره دهن خودش نمیزاره .. برای چشیدن شیرین بودنش مثلا .
ای تو روح مرد گوینده!اگه روحی داشته باشه البته
اخ تو چرا بی ادرس میای جانم ؟
مگه نمیدونی ما بس بی خبر و بی نشونه ایم خسته ایم .
آدرس بزار. آفرین
میگماا این یارو که آدم نبود اصن
نویسنده ش که قدر بوده و قابل احترام ..
کلا وصف احوالات درونی اقایون کردن ایشون ..که دور از انتظار نیست دوست جون .