مثل وقتی که ماشینی مدتِ زیادی زیر باران بوده،با سرعت از جایی که پارک شده، دور می شود، و مدت کمی،جایی باقی میماند که خود را از بقیهی خیابان جدا می کند تا آن هم خیس شود و دیگر از بقیه جدا نباشد.
این همان چیزی است که از تو باقی میماند وقتی می روی"...
دنیا همینه
تا میری سریع یکی جاتو میگیره
از دل برود هرآنکه از دیده برفت...
سلام بانو
بهار ان آمدند و رفتند
هنوز در کنار گل بابونه های کنار جوی
من ایستاده ام
که شاید
بیایی
و شاید هم
برای همیشه
سایه ی مرا
در بین آنها
به یادگار برداری
سلام بانو
شما خوبید؟
بد نیستم
دلتنگم
درد دارم روحی و جسمی
و همه هم دارند باهام دعوا می کنند
این لطافت ها
و این آهنگ محزون
باشد
حتی اگر رفته باشی
مگر می شود جایت خالیت را
با قطرات باران محو کرد
حتی از مرگ هم بگذری...
خیلی غم انگیز بود. به یاد خودم افتادم که از زندگی دیگران رفتم بیرون، یاد دیگران افتادم که از زندگی من رفتن...دیگه نه من اونا رو می شناسم نه اونا منو
در کوچه های خلوت و تاریک شهر
مردی تنها و بیکس
یک عمر درد
یک دنیا عشق
یک کوه غم را با خود
بر شانه های خود حمل می کند
از عشق چه ماند
سایه ای لرزان
و ته سیگارهای رنگارنگ ...
تو می روی
دگر این ایستگاه جای توی نیست...
نوچ......برای همیشه از بقیه جدا میماند....
دلم برات تنگ شده بود..فکر میکردم رفتی
جایش دیرتر میرود اما میرود
با یه راننده کامیون یا تریلی دوست شو که جای ماشینیش بیشتر بمونه
عاشق وبلاگتم.
هم متنهات هم آهنگهای قشنگی که داری.
حالا کی گفته من قراره برم؟
...ماشینی...زیر باران ...دور می شود، ...خیابان ...خیس...است ... تو ...می روی
آفرین بانو